دلشکسته

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:54 توسط اصغر حبیبی| |

گاهی احساس میکنم روی دست های خدا مانده ام!

خسته اش کرده ام

خودش هم نمیداند بامن چه کند.

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:51 توسط اصغر حبیبی| |

خدایا

یک مرگ بدهکارم وهزاران ارزو طلب کار

خسته ام

یاطلبم رابده یا طلبت را بگیر.

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:46 توسط اصغر حبیبی| |

تنها که باشی گاهی ارزومیکنی کسی اسمت را صدا کند...

حتی اشتباهی!!!

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:45 توسط اصغر حبیبی| |

دلشکسته ای کنار پنجره سیگارمیکشید

خسته بود

 انقدرخسته که یادش رفت در در اخرین پوک

سیگارش رابه پایین پرت کندنه خودش را...!!

 

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:39 توسط اصغر حبیبی| |

زندگی هیچ وقت اندازه ی ما نشد...

حتی زمانی که خودمان بریدیم ودوختیم!

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:36 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:35 توسط اصغر حبیبی| |

چگونه میتوان به زخم های پاگفت

تمام

مسیر طی شده اشتباه بوده است...!

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:33 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:33 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:27 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:22 توسط اصغر حبیبی| |

مادر تدبیر فردا مانده ایم

باهمیم

اما چه تنها مانده ایم

در کلاس جمع وتفریق زمان

عاشق جمعیم وتنها مانده ایم!

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:40 توسط اصغر حبیبی| |

در کشورما مردم با نفرت به صحنه بوسیدن دوعاشق نگاه میکنند!

اما با اشتیاق برای صحنه اعدام جمع میشوند!

زیستن با این مردم دردناک است.

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:37 توسط اصغر حبیبی| |

تمام صندلی های پارک دونفراست...!

بیخیال...!

روی چمن میشینیم.

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:30 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:5 توسط اصغر حبیبی| |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com