دلشکسته

بایکی میخواستم درد دل کنم گفتم سیگار داری؟

گفت میخوای بکشی؟

گفتم نه تو بکش طاقت حرفامو داشته باشی...

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 16:27 توسط اصغر حبیبی| |

دلتنگی هایم به تو رفته اند.

ارام می ایند.

 در سینه مینشینند.

دیگر نمی روند...

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 16:21 توسط اصغر حبیبی| |

حوصله ات که سر میرود بادلم بازی نکن!

من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کردم

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 16:10 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:56 توسط اصغر حبیبی| |

باران

بهانه اي بود...

كه زيرچترمن

تا انتهاي كوجه بيايي

كاش...

نه كوچه انتها داشت

و

باران بند مي امد!

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:52 توسط اصغر حبیبی| |

سوار تاكسي شدم

خواستم كرايه بدم

راننده گفت تنهايي؟

اهسته گفتم خيلي وقته!!!

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:50 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:49 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:45 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 17:17 توسط اصغر حبیبی| |

اجازه خدا؟؟

ميشه من ورقمو بدم؟

ميدونم وقت امتحان تموم نشده

ولي من ديگه خسته شدم.

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 17:14 توسط اصغر حبیبی| |

دلم ميخواهد بخوابم...

مثل ماهي حوضمان...

كه چند روزيست روي اب ارام خوابيده

است!!!

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 16:59 توسط اصغر حبیبی| |

گفتي شايد برگشتم...

هنوزهم زنده ام!

به اميد همان

شايد!

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 16:55 توسط اصغر حبیبی| |

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 16:46 توسط اصغر حبیبی| |

دنيا اين جوريه

اگه گريه كني ميگن كم اوردي

اكه بخندي ميگن ديوانه اي

اگه دل ببندي تنهات ميزارن

اگه عاشق بشي دلتو ميشكنن

 با اين حال بايد

لحظه اي گريست

دمي را خنديد

ساعتي را دل بست

و عمري عاشقانه زيست.

 

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 16:40 توسط اصغر حبیبی| |

گاهي عمر تلف ميشود

به ياد يك احساس...

گاهي احساس تلف ميشود

به پاي عمر...

وچه عذاب ميكشد كسي كه

هم عمرش تلف ميشود وهم احساسش...

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 16:36 توسط اصغر حبیبی| |

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com